اگه سوالات زیر رو از شما بپرسن چه جوابی می دید؟


1 - بهترين دوست براي هر انساني چه چيزي مي باشد ؟!

الف ) دوست ناباب!

ب ) دوست مايه دار و ولخرج!

ج ) دوستي كه در تمام زمينه ها بتواند براي شما نقش «بند پ» را به خوبي ايفا كند!

د ) كتاب

2 -آخرين كتابي كه مطالعه كرديد چه كتابي بود و چرا؟!

الف ) كتاب فارسي اول دبستان، به جهت شوق فراوان به دانستن و كسب علم و كشف اسرار طبيعت!

ب ) كتاب فيزيك كوانتوم، مي خواستم بدانم پس از برخورد سيب از بالاي درخت با سر جناب نيوتن خداي نا كرده صدمه اي به سر ايشان وارد شده است يا خير!

ج ) كتاب فلسفه خلقت در ماوراي وجود مابعدالطبيعه، زيرا مي خواستم بدانم انسان در بدو خلقت از چه نوع خاكي خلق شده است كه در هنگام استحمام كردن تبديل به گل نمي شود!

د ) يك كتابي بود كه فقط شكلك داشت، يك بزي در حال پرش بود، يك عمله بيل به دست بود، يكيش گاو بود، يك يارو با دوچرخه مي رفت، يكي هم علامت تعجب بود، چون مي خواستم گواهينامه پايه يك تراكتور بگيرم!

3 -شما در طول هفته چند جلد كتاب مطالعه مي كنيد ؟!

الف ) من در طول هفته از پشت ويترين كتابفروشي ها روي جلد بيش از 100 كتاب را مطالعه مي كنم و مي روم!

ب ) در طول هفته هاي عادي هيچ جلد، ولي شبهاي امتحان پايان ترم چندين جلد كتاب را به طور فشرده مطالعه مي كنم!

ج ) من حدود تقريباً مي شه گفت چيزي نزديك به بيش از شايد، چيزه دقيقش رو نمي دونم!

د ) ها ؟!كتاب چيه ؟!

4 -كدام يك از كتابهاي داستاني كه مطالعه كرديد، تأثير بيشتري روي شما داشته است ؟!

الف ) كتاب هاچ زنبور عسل - از وقتي كه آن را خواندم، هر جا زنبوري را مي بينم از او مي پرسم شما مادر هاچ نيستيد ؟!اگه نيستيد مادر هاچ را نديده ايد؟!ولي همه آنها با گفتن واژه «ويز» و يا فرو كردن نيششان روي نوك بيني ام از وجود او اظهار بي اطلاعي مي كنند!

ب ) داستان جك و لوبياي سحرآميز - باعث شد من خودرو ام را با 3 عدد لوبيا چشم بلبلي عوض كنم، ولي گويا لوبيا ها «MADE IN CHINA» بوده چون فرداش كه از خواب بيدار شدم ديدم آقا غوله ديشب آمده و كل اثاث منزلم را با خودش برده است!

ج ) كتاب سفر به اعماق زمين - الان حدود يك سال و 3 ماهه كه دارم كف حياط منزلم را زير و رو مي كنم و مي روم پايين، ولي تا حالا فقط كرم و مورچه و سوسك و هزارپا ديدم، نمي دانم چقدر ديگه بايد بكنم تا به دايناسورها و موجودات ماقبل تاريخ برسم!

د ) داستان چوپان دروغگو و ريز علي خواجوي و پتروس فداكار توأمان - وقتي گر-به گله ام زد و كسي حرفم را باور نكرد، به روي ريل قطار رفتم تا با انگشت جلوي قطار را بگيرم كه كمكم كنند، ولي قطار از روي من و گله رد شد و همه دسته جمعي نفله شديم!

5 -اگر شما روزي يك نويسنده چيره دست شويد، ترجيح مي دهيد براي كدام قشر از افراد جامعه كتاب بنويسيد ؟!

الف ) قشر بي سواد جامعه!

ب ) براي كودكان 1 تا 2 ساله!

ج ) افراد داراي مشكلات روحي- رواني ساكن در بيمارستانهاي رواني!

د ) افرادي كه از كتاب صرفاً به جهت پركردن كتابخانه شخصي شان بهره مي برند و به هيچ عنوان آن را نمي خوانند و معتقدند كتاب كلاس داره!

6 -آخرين بار، كي و به چه دليل به كتابخانه رفتيد ؟!

الف ) هفته پيش - در خيابان مشغول راه رفتن بودم كه ناگهان بلانسبت بشدت نياز به رفع حاجت پيدا كردم كه البته يك كتابخانه در آن نزديكي ها بود و من از سرويس بهداشتي آن بهره بردم!

ب ) دو روز پيش - هواباراني بود، ديدم در يك كتابخانه باز است رفتم داخل نشستم تا باران بند آمد بعد رفتم دنبال كارم!

ج ) دوشنبه هفته پيش - طي مشاجره لفظي و فيزيكي با همسرم و پرتاب شدنم به بيرون از منزل، به كتابخانه محل پناه بردم تا زماني كه خشم همسرم فروكش كرد و من را به منزل راه داد!

د ) هرروز به كتابخانه مي روم - هيچ لذتي در دنيا به اندازه خوابيدن در فضاي آكنده از سكوت كتابخانه نيست!